اردشیر و اسحاق؛ مس و فیروزه؛ بیژن و منیژه

 

اولا:
اردشیر جان به پیروی از اسحاق عزیز جملات نابی را ایراد فرموده اند مثلا اینکه شرکت دوست داشتنی مس!!! سال گذشته بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان مس فروخته که نیمی از این سود بوده است!! اگر سهم مجتمع مس  شهربابک را ۳۰ درصد در نظر بگیریم عددی حدود۳۳۰۰میلیارد تومان فروش و حدود ۱۵۰۰میلیارد تومان سود داشته!! اما چیزی که مجهول مسئله است سهم شهربابک از این ۱۵۰۰ میلیارد است...
ایشان همچنین فرموده اند که مس،در سال ۹۸ قصد سرمایه گذاری یک میلیارد و هشتصد میلیون یورویی دارد که چیزی حدود ۲۵۰۰۰میلیارد تومان می شود که حداقل ۸هزار میلیارد تومان باید به شهربابک اختصاص یابد؛ طبق اعلام وزارت کار میانگین ایجاد هر شغل در کشور ۶۰ میلیون تومان است که با ۸هزار میلیارد تومان می توان برای ۱۳۰هزار نفر شغل ایجاد کرد...
اردشیر قصه ما حرفهای دیگری هم در مجمع عمومی عادی سالیانه شرکت مس زده اند که بسیار خواندنی است...

دوما
مس را باید با همه خوب و بدش پذیرفت ؛ باید پذیرفت که مس ظرفیت محدودی برای اشتغال دارد؛ باید قبول کرد که مس اگر نبود شهربابک اقتصاد ضعیف تری داشت؛ اما نباید نشست و حق خوری ها را دید، نباید به کامپوزیت کردن پایه های بیلبورد ۶ در ۱۰ مس کنار بهشت زهرا قانع شد، نباید با گرفتن گلیدر از مس برای تیغ زدن فلان جاده روستایی رضایت دادن همین که خودمان را تیغ می زند کافی است!!!
فیروزه جان هم حال و روز خوبی ندارد و زبانمان پُت حرام در آورد از بس گفتیم این کرشمه و نازهای فیروزه خانم را خرج بهداشت و درمان این شهر کنید

سوما
فردوسی برای شروع داستان بیژن و منیژه از خوابی که خودش دیده سخن می گوید:"شبی تیره و تار بود گویی آسمان از قیر سیاه پوشیده بود تاریکی به گونه ای بود که انگار اهریمنان از هر گوشه ای به ما حمله می کردند و مارهای بزرگ دهانشان را برای بلعیدن ما باز کرده بودند که ناگهان از خواب پریدم و بانویی زیبا روی دیدم فورا به او گفتم که شمعی روشن کن و مِی در جام بلورین بریز او مِی با نارنج و سیب آورد و آن شب را برای من از روز خوشتر ساخت و گفت از بیژن و منیژه چه میدانی...."

در نهایت
اینکه اهریمن این شهر چیست و آن مارها چه کسانی اند باشد به تفسیر خواننده اما کاش ما از این خواب آشفته می پریدیم و آن زیبا روی با آن جام بلورین پُر از مِی با نارنج و سیب میامد و برایمان داستان بیژن و منیژه می گفت....

 

 

به امید حضورمان برای ظهورش

خداحافظی با میدان لو لو ....

 چند روزی است در فضای مجازی بحث جایگزینی میدان ولیعصر(عج) با چهارراه مطرح بود حقیقتا موضوع را جدی ندیدیم و در تصوراتم هم نمیگنجید که با یک جلسه حداکثر دوساعته تصمیم به این مهمی گرفته شود اما امروز که دیدم ریسه ها در حال جمع اوری هستند و چمن ها تخریب شدند و... باورم شد که تصمیم گدفته شده است.

 

به اطلاع مردم بزرگوار و اعضای محترم شورای شهر می رسانم که در بحث تبدیل تقاطع ها الگوریتم های تصمیم گیری هست که نیاز به مطالعات گسترده تخصصی دارد برای مثال الگوریتم AHP معیارهای تاثیرگذاری مانند :1 -نوع خیابانهاي متقاطع 2 -تعداد خیابانهاي منتهی به تقاطع 3 -تعداد خطهاي عبوري 4-ایمنی عابرین پیاده 5 -ایمنی خودروهاي عبوري 6 -حجم عابرین پیاده 7 -حجم وسایل نقلیه(حجم ترافیک) 8 -حجم عبوري خودروهاي سنگین(ترکیب ترافیک) 9 -حجم عبوري چپگرد 10 -ظرفیت 11 -درجه اشباع 12-ترکیب ترافیک 13 -میزان تصادفات 14 -تأخیر 15 -سرعت عملکردي خودروهاي عبوري 16 -نقش زیبایی ۱منظر و معماري شهري 17-احساس خوشایندي و بار روانی وارد بر افراد 18-هزینه هاي اجرا و ساخت و سطح مورد نیاز 19 -تاثیرات زیست محیطی (آلودگی هوا، مصرف سوخت و فضاي سبز) رابراي انتخاب میدان و یا چهار راه چراغدار مطرح میکند و با طراحی پرسشنامه و جداول و تکمیل شدن آنها توسط متخصصین ترافیک باید ۸ معیار مهم از بین این معیارها انتخاب شوند و در مرحله بعد به جمع آوري آمار و برداشت اطلاعات مورد نیاز تقاطع مربوطه باید پرداخته شود که این اطلاعات شامل حجم تردد و تمایلات هر ورودي و اطلاعات مربوط به طرح هندسی تقاطعات میباشد. پس از جمع آوري آمار و برداشت اطلاعات مورد نیاز تقاطع باید دیگر شاخصهاي مورد نیاز همانندظرفیت و تأخیر محاسبه گردد. پس از برداشت اطلاعات و محاسبه شاخصهاي مورد نیاز، براي هر معیار از وزن ها و اولویت ها اختصاص داده توسط کارشناسان با توجه به مشخصات هر تقاطع انتخاب میگردد. بعد از انتخاب ماتریس هاي دودویی مربوط به هر معیار، در گام بعد باید بردار اولویت معیارها و همچنین بردار اولویت گزینه ها نسبت به هر معیار محاسبه گردد. با مشخص شدن بردار اولویت معیارها و همچنین بردار اولویت گزینه ها نسبت به هر معیار، باید در این گام بردار اولویت کلی گزینه ها را مشخص نمود. چنانچه اولویت هر گزینه نسبت به هر معیار، در اولویت خود آن معیار ضرب شده و با یکدیگر جمع شوند، وزن نهایی و اولویت کلی آن گزینه محاسبه میگردد. در پایان بعد از در اختیار داشتن وزن نهایی و بردار اولویت کلی گزینه ها که در گام قبلی محاسبه گردید، در آخرین گام از الگوریتم، گزینهاي که مقدار بیشتري داشته باشد به عنوان گزینه برتر انتخاب میگردد لازم به ذکر است این اطلاعات باید توسط دو نرم افزارEC و Aimsun بررسی شوند در نهایت باید تصمیم گیری شود که آیا میدان به چهار تبدیل شود یا خیر؟ حال سوال اینجاست که آیا این اقدامات انجام شده است؟ آیا این تصمیم با مطالعات دقیق کارشناسی اخذ شده؟ آیا دوستان شورا و شهرداری می توانند مطالعات انجام شده را در اختیار متخصصان قرار دهند؟ در شهرستانی با تعداد زیادی تحصیل کرده و متخصص قابل قبول نیست که این گونه اقدامات بدون نظر کارشناسی انجام شود و مردم تاوان تصمیمات سلیقه ای را بپردازند.

آش....


مدتی است خیلی ها نصحیتم میکنند که خودت را نخود هر آش نکن برایشان گفتم :آش کشک خاله است بخوری پاته نخوری پاته....
بگویم با این تورم که فقط ۹ درصد است!! دیگر نخود هم فحش نیست چون قوت غالب اغنیا نخود است و فقرا باید بروند بَرَره گرد نخود استعمال کنند!!
گفتم اگر این آش ،آش پشت پای سیاست عمروعاصی باشد حاضرم نخودش بشم، ان شاالله که سفری بی بازگشت باشد هر چند که تازگیها بوی بازگشت افرادی به مشام می رسد که هر کدام جایی آش دهن سوزی خورده اند که نصیب ما نشده ، البته وقتی به خودشان بگویی می گویند: نه بابا همچین آش دهن سوزی هم نبود... و ما الان احساس تکلیف کرده ایم.....
حالا من نخود آش شده ام شما بروید سراغ رشته آشت که بازارش داغ تر است؛ شاید تعجب کنید اما این رشته آش می شود آمار اشتغال جوانان آن هم در شهرستانی که میگوند صنعتی است و منطقه ویژه اقتصادی دارد!!
نپرسید چگونه رشته آش آمار اشتغال را بالا میبرد که شرمنده میشوم بگویم مقامات اجرایی وقتی در جلسات میخواهند از فعالیتهایشان و کارهای بزرگی که برای شهرستان صنعتی شهربابک که ثانیه ای خدا لیتر!! آب برای صنعتِ خام‌فروش میبرند میگویند یک کارگاه تولید رشته آش افتتاح شده است!!!
من هم برای اینکه این کارگاه هم مثل کارگاه خیاطی و کارخانه کاشی و... تعطیل نشود خودم را نخود آش کردم تا لااقل آشی پخته شود آشی که اگر امنیتی نشود به دست اهلش میرسد ؛ اگر در بین راه کسی ناخونکش نکند دهن خادمی از خدّام ملت را بسوزاند تا دیگر احساس تکلیف نکند.
البته تا ما تشجیع نشویم که خودمان را نخود هر آش بکنیم؛ همین آش است و همین کاسه یعنی باید بشنویم که کارگاه تولید رشته آش اوج صنعتی شدن شهرماست!!

هر چند که حرف حق زدن هزینه دارد و اگراز این حرفها بزنی حتما خواهی شنید که: آشی برات بپزم که یک وجب روغن روش باشه...

تشکیل مجمع هم اندشی توسعه شهربابک ضرورت این روزهای شهرستان

مجمع هم اندیشی توسعه شهربابک شاید راهی باشد برای برون رفت از بن بستها و شتاب دهنده ای باشد برای اقدامات در حال انجام

مجمع ای که ازبخشهای مختلف اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی،صنعت،بهداشت و درمان و... نخبگان را در دل خود جای داده و ماهیانه جلسات را با حضور مسئولین شهرستان برگزار میکند.در این جلسات؛آسیب شناسی برنامه ها و فعالیتها ،تعیین اولویتها،شناخت دقیق از ظرفیتها و پتانسیلها ؛ارائه راه حل به مسائل مقطعی و غیرقابل پیش بینی؛ به گونه ای علمی و بدون نگاههای سیاسی انجام می شود.


هم اندیشی در رابطه با بررسی لایحه حمایت از کودکان

این مجمع کاملا مردمی،غیردولتی و غیرانتفاعی است . فعالیتها و اقدامات این مجموعه توسط نهادها و مسئولین رصد می شود.

بدلیل علمی و تخصصی بودن  مجمع، راهکارها و برنامه ها نمی توانند رنگ و بوی سیاسی بگیرند و قطعا این راهکارها و ایده ها قابلیت اجرا دارند و مردم نه تنها در قبال این تصمیمات موضع نمی گیرند بلکه همکاری هم خواهند کرد.

وحدت و همدلی که دغدغه مسئولین و مردم است اینجا محقق می شود ، مردم امیدوار به آینده شهرستان می شوند و روح سرزندگی و امید بین مردم زنده خواهد شد.

مدیریت شهرستان بازوی قوی مشورتی و هم فکری خواهد داشت و کارهای سلیقه ای جای خود را به اقدامات علمی و بدون حاشیه خواهد داد.

آسیب شناسی برنامه ها از مهمترین دستاوردهای این مجمع خواهد بود ؛ چرا صنعت مس با وجود تلاشهای انجام شده همچنان خام فروشی میکند؟ استفاده شهرستان از معادن متعدد مس و فیروزه و سیلیس و پوکه و... چه بوده است؟ چرا برنامه هایی که برای ساماندهی فیروزه ریخته می شود با شکست مواجه می شود؟ چرا برنامه های فرهنگی که توسط نهادها و مجموعه ها انجام می شود نتوانسته موثر باشد؟ چرا برنامه های حفاظت از محیط زیسست عملا ناکارامد بوده است؟

متاسفانه مسائلی در اذهان مردم و مسئولین لاینحل و غیرممکن شکل گرفته اند که قطعا می توان راه حلی برای آنها یافت ؛ یکی از این مسئل بحران آب است که حتما متخصیصین و کارشناسان حرفهایی زیادی برای گفتند دارند اما فرصتی برای ارائه نطرات و دیدگاههایشان وجود نداشته است.

ظرفیتها و پتانسیلهای شهرستان شناسایی نشده اند؛ مختصات جامعه شناسی و جغرافیای انسانی شهرستان ناشناس است ؛ روستاها به بهانه خشکسالی و بی آبی رها شده اند در حالی که گنجی نهفته هستند و دهها برابر صنعت مس قابلیت اشتغال زایی وکارافرینی دارند؛ شخصیتهایی از شهرستان در مناصب حساس و مهم مشغول به کار هستند اما با نگاههای سیاسی هیچ استفاده ای از آنها نمی شود....

اولویتهای شهرستان با توجه به پیگیرهای مسئولین مرتبط با هر بخش تعیین می شود نه با فکر و اینده نگری مثلا مسئولین بخش بهداشت و درمان دغدغه این بخش را دارند و در جلسات مختلف حاضر می شوند و از دغدغه خود میگویند اینگونه این بخش تبدیل به اولویت شهرستان می شود حال اگر مسئولین مرتبط با اشتغال پیگیرتر شوند اولویت شهرستان  از بهداشت به اشتغال تغییر میابد؛ باید اولویتها طبق شاخصهای علم مدیریت شناسایی شوند.

بعضا مسائل غیرقابل پیش بینی به صورت یک بحران ظهور پیدا میکنند که تمام ظرفیت و تجهزات شهرستان و مدیریت شهرستان برای حل انها بسیج می شود اما متاسفانه نتیجه ای هم حاصل نمی شود. معدن مس چاه فیروزه که توانایی اشتغال سه هزار نفر را دارد و عملا بحران اشتغال رادر شهرستان حل میکند،خود تبدیل به مسئله ای حل نشدنی شده است.

در اهمیت و ضرورت تشکیل این مجمع شک و شبه ای نیست ؛شکل گیری این مجمع جسارت و شجاعت مدیریت شهرستان را می خواهد همانطور که قبلا با ادبیاتهای مختلفی در زمان انتخابات این موضوع مطرح میشد اما کسی شجاعت راه اندازی این مجمع را نداشت....

 

احمد مظاهری دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت پیشرفت و توسعه شهری و روستایی

 

به امیدحضورمان برای ظهورش

 

میتی کُمان به شهربابک می آید....(قسمت اول)

کارتون بود اما ما در حد کارتون ازش توقع نداشتیم!! الان هم در فضای حقیقی و مجازی و... دنبال کارکترهای این کارتون میگردیم

هر کدوم از بچه ها به یکی از شخصیتهای این کارتون علاقه داشت از قضا اینده این بچه ها رو هم تغییر داده مثلا اون بچه هایی که دنبال دستمال داداش کایکو بودن اکثراً رفتن تو کار بدن سازی و مردان آهنین!!

بعضیها که ادم های واقع نگر تری بودن دنبال پرورش زمبه بودن یعنی دلشون میخواست زمبه داشته باشند، با حجم سگهای ولگردی که تو شهر و مجلات مختلف بوده و هست می تونستن که اجرایی کنن ایده شون رو این بچه ها زدن تو کار پرورش سگ!!

بعضی از بچه ها که تخیل قوی تری داشتن دنبال علامت مخصوص حاکم بزرگ بودن که از این عزیزان اطلاعی در دست نیست!!

بعضی ها هم عزم شان را جزم کردن که میتی کمان بشن ، این دوستان یا نامزد شورا و مجلس شدن یا فرماندار شدن یا مسئول فلان اداره شدن اما نمیدونم چی شد که کایکو و سیگارو و تسوکه و زمبه را همراه خودشان نداشتن، متاسفانه علامت مخصوص حاکم بزرگ را هم نداشتن حالا یا حاکم بزرگ داد و اینها نگرفتن یا اون داد و اینها هم گرفتن اما گفتن عدالتخواهی مسخره بازیه و بدرد همان کارتون های دهه شصت می خوره و اینجا مصلحت اندیشی بهتر جواب میده !!

رفتم یک دعوتنامه نوشتم برای جناب مستطاب میتی کمان و گفتم چه نشستی بعضی ها سودای تو را در سر دارند ، ایشان هم از ما خواست که خدمتشان برسیم و موارد منشوری را بیان کنیم ، ما هم رفتیم و از قرق کردن مرتع چندین ساله گفتیم ، از وضعیت بازار و نمایشگاههای پاییزه و بهاره گفتیم ، از عزل و نصب های سیاسی تر از سیاسی گفتیم،از مسجد و مسجدی گفتیم،از اعتیاد و شیشه و هروئین گفتیم،از قیمت زمین و جوان مستاجر گفتیم،از آبی که دیگه نیست گفتیم،از وام 200 میلیونی گفتیم،از عیدی دادن از جیب مردم گفتیم، از 3000 جوان بیکار گفتیم،از بیمارستان و بهداشت درمان گفتیم خلاصه حسابی عرض بیچارگی کردیم ، بنده خدا میتی کمان علامت محصوص حاکم بزرگ را داد  و گفت بی خیال ما بشید!!! من که جرات نکردم علامت حاکم بزرگ را بگیرم اما دوستانی که قصد کاندیداتوری دارند و از الان رفتن حسین آباد و محمدآباد و احمدآباد و علی آباد جلسه گرفتن پیشنهاد میکنم بروند سراغ میتی کمان و علامت حاکم بزرگ را بگیرند از ایشون حتما رای میاورند.البته شاید خود میتی کمان بیاد کاندیدا بشه !!

See the source image
 

خلاصه قرار شد که کایکو را بفرستن تا چندتا پرونده را از شهرداری و فرمانداری و منابع طبیعی و... بررسی کنه و یک کارگاه زود بازده هم تدارک ببینیم برای زمانی که تشریف آوردن افتتاح کنند البته مدیر برنامه های ایشان تذکر دادند که کارت هدیه در نظر بگیریم که وقتی خواستیم ایشان را ببریم میمند دست خالی نباشیم که زشته!!!

 

به امید حضورمان برای ظهورش

پست نیروگاهی!!

 

پُست ها انواع و اقسام گوناگونی دارند که از شاخص ترین اونها می توان از پست کلیدی نام برد که البته بیشتر تکیه بر کلید است تا پست که با این اوضاع خراب کلید و قفل فعلا بازاری ندارند!!

یکی دیگر از انواع پست ها پست سازمانی است که در این گونه پست ها سازمانها خیلی بخاری ندارند و صاحب این پست خودش همه کاره است مثلا  ساعت ۱۰ میاد و ۱۱ میره و همون یکساعت هم تو جلسه است!!!

خدا رو شکر پست زیاد داریم و به مرحمت بازنشسته های محترم پست مشاوره ای هم زیاد شده البته مشتقات زیادی از پست گرفته شده که بارزترین ان پسته هسته!!!!

اما به تازگی و با کمک دوستان عزیز و محترم و گرامی مس یک پست هم به بقیه پست ها اضافه شده که رفقا در نشریه بابک زمین شماره ۶۳۶ مورخ ۱۹ دی از آن رو نمایی کردند و نام وزین "پست نیروگاهی" را انتخاب نموده اند!!

چیزی که بنده برداشت کرده ام این است که یه پست برق ۴۰۰ کیلوولت  بسازی بعد اسمش رو بزاری نیروگاه به همین سادگی البته دوستان مس بفرمایند که مثلا هرات اگه یه پست ۸۰۰ کیلوولت ساخت می تونه اسمش رو بزاره نیروگاه یا نه ؟؟ چون بلاخره ظرفیتش دو برابر پست ماست یا مثلا نیروگاهی که قرار بود همین جا بسازن رفتن سیرجون ساختنش اسمش چیه نیروگاهه یا پست نیروگاهیه یا نیروگاه پستیه یا پَسته یا..

البته دوستان مکاتباتی هم با اقای حداد عادل جهت ثبت این واژه غنی در فرهنگستان زبان فارسی داشته اند که قرار شد  در ۱۹ دی ۱۳۹۷ بعنوان دستاورد ازش رو نمایی بشه فقط خواهشا دنبال حاشیه و تشویش اذهان عمومی نباشید که ورودی شهر خرابه یا ۳۰۰۰ تا جوان بیکار داریم یا بازار شهر اشقته است یا...

مثل اینکه بزرگواران شرط کرده اند که اگر بجای ۱۶۰ میلیونی که امسال برای روز شهربابک هزینه کرده اند ۲۶۰ میلیون اختصاص بدهند حاضر به رونمایی هستند و روی کیک ۵۰ کیلویی هم باید بنویسند«پست نیروگاهی»

خلاصه اینکه شهربابک الان نیروگاه برق داره......

 

به امید حضورمان برای ظهورش

توسعه روستایی = پیشرفت شهری

هنوز نه مردم ما و نه مسولین ما به درستی نمیدانند که شهربابک را یک شهر در مسیر صنعتی شدن بنامند یا یک شهر با ظرفیت های گسترده دامداری و کشاورزی

اگر مولفه های یک شهر صنعتی را با داشته های شهربابک مقایسه کنیم اختلاف از زمین تا اسمان است مثلا حاک معدن گود کلواری در لیچینگی در سیرجان فراوری می شود یا خاکهای غنی معادن پیرقوچان به مقصد ناکجا اباد حمل می شوند و قس علی هذا...

و با توجه به تجربه چندین سال گذشته در بخش صنعت که نه تنها جلو خام فروشی و بعضا خاک فروشی گرفته نشده بلکه رشد قابل ملاحظه ای هم داشته که مثالش در فروش معادن پوکه واضح و مبرهن است از طرفی اوضاع اشفته اب و نبود حداقل های زیر ساختی مانند راه اهن و فرودگاه و ... کار را برای صنعتی شدن سخت کرده است اما دست یافتنی است هر چند که ان قلت های زیادی به صنعتی شدن شهر وارد است که چرا شهر قطب دامداری که شیر حداقل دو استان را تامین می کرده است به دنبال صنعتی شدن افتاده؟؟!!!

بنظر می رسد که غفلت از توسعه روستاها اشتباه استراتژیک برنامه ریزان شهرستان بوده است که علاوه بر ایجاد اشتغال و تغییر سبک زندگی ماشینی ، پیشرفت همه جانبه شهرستان را هم تضمین می نموده است بعنوان طرح پایلوت می توان روستای لاکوسه دار منطقه مدوارات را نام برد که با تغییر سیستم ابباری و کاشت نهال های پاک و بدون آفت گیلاس و زردالو  روستایی که متروکه ای بوده است را اکنون چنان زنده کنند که استانداران و نمایندگان گوناگونی از ان بازدید کنند و طعم گیلاس واقعی را بچشند!!

مسلما روستاهای گوناگون با نکیه صددرصدی بر اهالی همان روستا و کمک حداقلی دولت می توانند احیا شده و به چرخه اقتصادی کشور وارد شوند ، روستاهای منطقه کنگ و ندیک با توجه به چشمه های متعدد که اب نسبتا پایدار را تضمین می کنند و هم چنین حضور مردم این منطقه در این روستاها که حتی مردگان خود را در قبرستانهای همین روستاها به خاک می سپارند گزینه بسیار مناسبی برای شروع هستند.

معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری و همچنین صندوق کارآفرینی امید حمایت های بسیار عالی از طرحهای احیاء روستاها انجام میدهند که استان یزد با طرح هایی مانند پرورش بلدرچین و پحت نان سنتی و... قدمهای بسیار خوبی در این زمینه برداشته است.

 

احمدمظاهری_دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت پیشرفت و توسعه شهری و روستایی

 

به امید حضورمان برا ی ظهورش

شهر ، دار ندارد.....!!!!

ختما دقت کرده اید که ما دو تا شهر داریم یکی قبل از بابک و یکی قبل از شهربابک !!! حتما این هم حکمتی داشته اما بنظرم ما یک <دار> کم داریم البته اگر سازمانهای حقوق بشری با خواندن این مرقومه ما رو به خشونت متهم نکنن و شروع کنن به تحریم کردن و صد البته که این شهر تحریم شده است و هزار البته که تحریم ها تهدیدهایی هستند که باید به فرصت تبدیل بشوند اما غاقل از اینکه توانمندی ما خیلی بیشتره و ما قادریم که هر فرصتی رو به تهدید تبدیل کنیم و در ثانیه ای از دشمن فرضی شکست جانانه ای بخوریم!!!

از شهردار جدید و اعضای مجدود (جمع جدیدها) شورای شهر عاجزانه درخواست داریم از ان جا که در میادین شهر هیچ المان و نمادی نیست بزرگواری فرموده و یک عدد دار در یکی از میادین شهر که الحمدلله کم هم نیستند قرار دهید تا همگان بفهمند که ما قصد دار زدن داریم!!! الته ما در این دار زدنها حتما بین الطلوعین رو انتخاب نخواهیم کرد و در روز روشن و جلو چشم همه اقدام به دار زدن خواهیم کرد و بسیار هم تاکید داریم که اطفال و حردسالان را همراه خود بیاورید تا شاهد این صحنه ها باشند!!

Image result for ‫ظناب دار‬‎

میخواهیم تمام بدی ها و زشتی ها را دار بزنیم ، تمام سیاست بازی ها و ناکارامدی ها و دروغ ها و تهمت ها و تفرقه ها و خلاصه هر چیزی که باعث ناراحتی خدا و خلق خداست رو دار بزنیم...

البته باید به این نکته هم توجه کنیم که طناب دار رو کی بافته؟!!!!!

 

به امید حضورمان برای ظهورش

 

به بهانه هفته قوه قضائیه

عدالت در بی عدالتی!!!

مدت هاست که می خواستم از عدالت و عدلیه بنویسم ولی....

حرف زدن در مورد عدالت سخت است چه برسد به نوشتن ، عمل که پیش کش!!!

رفتار عادلانه در خانواده خود را بلد نیستیم ،جامعه و مردم اطرافمان از دست ما چه میکشند ، خدا داند

قانون هم که نمیدانیم و از حقوق خودمان هم مطلع نیستیم تا لااقل از حقوقمان دفاع کنیم ، شاید اسم غرغر کرد هایمان را بشود مطالبه گری و عدالتخواهی گذاشت شما هم این مرقومه را از جنس غرغرهای عدالتخواهانه ببینید!!

نامه فرهنگیان و معلمان لرستان به صدای معلم در انتقاد از عملکرد مسئولان آموزش و پرورش

هفته قوه قضائیه را به دادستان محترم شهرستان و قضات و وکلا تبریک عرض می کنیم، قدر دان تلاش هایشان هم هستیم  .اما دلمان هم پر است از بی عدالتی ها و کم توجهی ها ، عدلیه ما نماد فریاد خواهی مظلوم است و به ما هم کم ظلم نشده ، محیط زیست و اب و کشاورزی و دامداری ما رو به نابودی است و ان را به ثمن بخس بخشیده اند به صنعتی خام فروش ،اگر هم حرفی بزنیم به تشویش اذهان عمومی و فرار سرمایه گذار متهم می شویم ، توقع داریم قوه قضائیه به عنوان مدعی العموم در بحث الودگی های ذوب خاتون اباد ورود پیدا کند و حق کشاورزان و دامداران را بگیرید.

خیلی از همشهریانمان در جاده هرات در تصادفات وحشناک  کشته شدند. این جاده بیشتر به کشتارگاه کشاورزان منطقه رباط شبیه است تا جاده بین دو استان بزرگ ، دولتها امدند و رفتند نمایندگان مختلف امادند و رفتند اما هیچ کاری برای این جاده صورت نگرفت الان هم که شده است موش  ازمایشگاهی فلان شرکت برای تست اولین جاده بتنی در کشور.به نظر می اید این گره کور باید توسط دستگاه قضا باز شود.

خشک سالی های پی در پی  و پمپاژ عجیب اب به سرچشمه و رفسنجان کشاورزی ما را تا مرز نابودی پیش برده است ، شرکت ملی صنایع مس هم نه اینکه هیچ اقدامی نکرده بلکه بی مهری های خود را طی این چند سال به کررات نشان داده است و تمام پروژهای فعال را تعطیل کرده و معادن ایجو و چاه مسی و چاه فیروزه را بلاتکلیف گذاشته و از ان طرف هم کسی تا کنون تایید نکرده است که شهربابک هم در انتقال اب از خلیج فارس سهیم است

نمی دانم دستگاه عدلیه شهر ما خبر دارد که بیش از 80 درصد از خیابانهای اصلی این شهر در طرح تعریض قرار داده شده اند و همین امر باعث عدم ساخت و ساز و بالارفتن کرایه مغازه ها و از ان طرف کسبه برای تامین حداقل سود مجبور به بالا بردن قیمت اجناس شده اند و مردم هم خریدهای خود را از سیرجان و یزد انجام می دهند؟؟؟

بهداشت و درمان هم که مثنوی هفتادمن کاغذ شده است ، تردد روزانه و ساعتی مردم شهربابک در جاده یزد و تحمیل هزینه های گزاف صرفا برای یک ازمایش یا ام ارای یا ....

از کارچاق کن ها در ادارات و مواد مخدر و تعطیلی کارخانه کاشی و بیکاری جوانان و رباخورها و وضعیت علمی دانشگاه های شهر و خرید و فروش رای در انتخابات و زمین خواری و..... هم نگفتم وتوقع حل کردن این مسائل را از دستگاه قضا نداریم اما به فرموده رهبر انقلاب قوه قضائیه باید اعتماد مردم را جلب کند،حقوق و امنیت مردم را تامین نماید،از یک تخلف قضائی هم چشم پوشی نکند،با مفسدان اقتصادی قاطعانه برخورد نماید،مردم را به اجرای عدالت دلگرم کند.

 

به امیدحضورمان برای ظهورش

شهربابک در اقتصادمقاومتی

کمتر از سه ماه به ‍‍پایان سال 95 مانده است سالی که به نام اقتصادمقاومتی اقدام و عمل نام گذاری شد و قرار بود با همت مردم و مسئولین جهشی را در اقتصاد خرد و کلان شاهد باشیم.

شهرستان ما هم با  توجه به ظرفیتهای کشاورزی ، دامپروری ،معدنی ،صنعتی ،گردشگری و... می بایست نقش پر رنگی را در اقتصادمقاومتی بازی کند لذا برای تحقق این مهم استاندار محترم کرمان برنامه ای را بعنوان مثلث توسعه اقتصادی به فرمانداری ها ابلاغ  و در همان روز اول با شانزده شرکت غیر دولتی اسنادی را جهت سرمایه گذاری در استان امضا نمود که مثل همیشه شهرستان ما بی نصیب ماند البته ما در سفر استانی رئیس محترم جمهور نگاه این دولت به شهربابک را کاملا متوجه شدیم!!!

بیش از ده ماه از این سال را سپری کردیم اما اقدام قابل ملاحظه ای که در راستای سیاست های اقتصاد مقاومتی باشد را ندیدیم و از ان طرف در بخش صنعتی شاهد تعطیلی پروژه هایی مانند :اسید،اکسیژن،آهک،کارخانه کاشی و بنگاههای کوچک تولیدی بودیم در بخش معدنی هم  شرکت ملی صنایع مس با برگزاری مزایده فروش معدن ایجو اقتصاد مقاومتی را اینگونه تعریف کرد!! احوالات کشاورزی هم با اوضاع اسفناک بازار پسته کاملا واضح و مبرهن است

تصویب 7 پروژه اقتصاد مقاومتی در اداره کار و رفاه اجتماعی کرمان

در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغیه مقام معظم رهبری به بحث نیروی انسانی جوان، بسیار اهمیت داده شده اما متاسفانه ما شاهد رشد روزافزون نرخ بیکاری شهرستان هستیم و عدم اعتماد به نیروی های جوان کارافرین و حمایت هایی که در اکثر مواقع از انها دریغ می شود.

فضای کسب و کار شهرستان هم چند سالی است که وضعیت نامناسبی دارد با توجه به نبود یک مرکز خرید مناسب و بعضا قیمت های گوناگون در بازار باعث خروج پول از شهرستان و شاهد خرید جهیزیه و سرویس خواب و... در شهرهای اطراف بخصوص سیرجان  هستیم که متاسفانه در اینجا شاهد کم کاری شورای محترم شهر هستیم که یکی از وظایف شوراهای اسلامی شهر کار اقتصادی وکمک به بازار شهر است.کمیسیونی که با همین نام و شرح وظیفه مشخص باید تشکیل شود و اوضاع بازار شهر را رصد کند وجلو گران فروشی و ارزان فروشی و.. را بگیرد، نمایشگاههای مختلف در صنوف گوناگون برپا شود.ولی دوستان به برگزاری یک جمعه بازار بسنده میکنند و هرگز تحقیق علمی انجام نداده اند که چرا باید در فلان موسسه اعتباری فلان میلیارد پول باشد و اوضاع کسب و کار و اشتغال در شهرستان اینگونه باشد.

برای جمع بندی پایانی باید عرض کنم که برای تحقق اقتصاد مقاومتی نیاز به همراهی مردم با مسئولین است ،مسئولین با برنامه های مدون و علمی و حمایت های خود از کارافرینان و جوانان باید رسالت خود را انجام دهند و مردم هم با خرید کالای ایرانی در شهرخود و صرفه جویی و اصلاح الگوی مصرف می توانند به محقق شدن اقتصاد مقاومتی کمک نمایند.